امت

ساخت وبلاگ
از روزی که مینویسم اینجا همه چی زود میگذره. بهار . تایستان . زمستان . برای هرکدوم یه خلاصه مینویسم . 5 سال گذشت و من بعد از این همه تلاش به یه جایی رسیدم که میتونم بهش بگم مرحله ی بعدی زندگیم. قدم اول که پاک کردن اون متعلقات و گذشته ای بود که برات جامعه و خانواده میخواستن مثل همون دانشگاه و رشته ی تحصیلی. قدم دوم وارد شدن به مسیری که پر از ناشناخته و ترس بود. مسیر سوم غرق شدن بیشتر توی این مسیر بود جوری که با تاریک ترین روزهات رو به رو میشی و راه فراری نیست چون خودت مسئول بودی. قدم بعدی وقتی هویتت شکل گرفت میخوای بهش پر و بال بدی و پیشرفت کنی حتی با کم اهمیت ترین قدم ها و روش ها. اون همون قدمی بود که من رو برد ترکیه. 5 سال زندگی پر فراز و نشیب. و قدم حال حاضر که داره به ثمر میرسه رفتن به جایی که پیشرفته تر و پیچیده تر هست اما تو میدونی از پسش بر میای چون تو خیلی بیشتر از این ها رو دیدی. این مدت به خاطر تغییر سبک زندگیم توی سال گذشته، خیلی اضافه وزن اورده بودم. تا جاگیز شدم توی تهران رفتم باشگاه ثبت نام کردم و کلا این قضیه خیلی توی سبک زندگیم و روحیه ام تاثیر داشت توی همین دو ماه که ایران هستم. رفتم چند تا شهر که همیشه دوست داشتم ببینم رو دیدم. سعی کردم زیاد با کسی در ارتباط نباشم از بس که حال ادما خوب نیس. وقتی یکی با زندگیش خوشحال نیست و احساس بدی داره این ادم چیزی به تو نمیده که هیچ انرژیت رو هم میخوره و تو سرت میزنه. بهترین راه همون دوری و دوستیه. این رو واقعا بهش اعتقاد دارم. این جایی که الان دارم میرم هم با چالش های زیادی همراه بود واسم. کلا پروسه اش خیلی پیچیده بود و همیشه یه مشکلی توی مدارکم و یا ترجمه ها وجود میومد اما ایمان داشتم که میرم و به خاطر همین تا لحظه ی اخر امت...
ما را در سایت امت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : chefdiary بازدید : 49 تاريخ : شنبه 8 مهر 1402 ساعت: 19:37